محل تبلیغات شما



چند وقتی بود ذکر زییای مرحوم موذن زاده رو قبل از اذان می شنیدم هرچند اکثرش رو هم متوجه می شدم ولیکن بعضی جاها نامفهوم بود برام تا اینکه ذکرش رو همراه با معنی تو سایت ها پیدا کردم.  امیدوارم منم هنگام خوندن این ذکر از یاد نبرید. التماس دعا دارم

توکلت علی الحی الذی لایموت و الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لا وَلَدا وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیرا

توکل دارم بر زنده جاودانی که هرگز نمی‌میرد و حمد و ثناو ستايش از آن خداوندي است كه نه فرزندي براي خود انتخاب كرده و نه شريكي در حكومت دارد، ونه وليّ‌ و حامي به خاطر ضعف و ذلت. و او را بسيار بزرگ بشمار.

کفعمی روایت کرده که مردی خدمت رسول خدا(ص) رسید و از تنگدستی و پریشانی و بیماری شکایت کرد. حضرت فرمود: هر صبح و شام ده بار این دعا را بخوان:

لاحول ولا قوه إلا بالله توکلت علی الحی الذی لایموت والحمدالله الذی لم یتخذ صاحبة ولا ولدا ولم یکن له شریک فی الملک ولم یکن له ولی من الذل و کبره تکبیرا

مرحوم شیخ طوسى در کتاب ارزشمند مصباح المتهجد و سلاح المتعبد1: 89 این روایت را برای رفع فقر نیز نقل کرده است . همچنین مرحوم شیخ عباس قمی این دعا را در اوایل مفاتیح الجنان ذیل تعقیبات نماز صبح نیز آورده است 


لطفاً به بند اول سبّابه ات بگو!
یک ذرّه صبر و حوصله اش بیشتر شود
از بُخل ، زنگ خانه ی من سکته می کند
دستت اگر کمی متمایل به در شود

در میزنی که وارد تنهاییم شوی
اما بعید نیست زمانی که میروی
در از خودش جلای وطن گفته ، مثل من
در جست و جوی در زدنت در به در شود

این بچه لاکپشت نگون بخت سال هاست
از تخم در می آید و سوی تو می دود
اما مقدّر است که در آخرین قدم
یعنی در آستانه ی دریا دَمَر شود

نُه ماه غلت خوردم و اصرار داشتم
در آن رَحِم لباس شوم تا بپوشی ام
یا کاسه ای شراب شوم تا بنوشی ام
هر نطفه ای که دوست ندارد پسر شود!

هر نطفه ای که دوست ندارد وَرَم شود
گفتم وَرَم شوم – وَرَمی در درون تو –
تا هی بزرگ تر بشوم ، تا جنون تو
همراه قد کشیدن من بیشتر شود

اما پسر شدم که تو را آرزو کنم
هی جان به سر شدم که تو را آرزو کنم
اما پسر شدم که تو را آرزو کنم
هی جان به سر شدم که تو را آرزو کنم

اما پسر شدم که تو را آرزو کنم
هی جان به سر شدم که تو را آرزو کنم
پیوسته آرزو کنمت بلکه آرزو
از شرم ناتوانی خود جان به سر شود

دستت مبارک است که چک می زند به گوش
دستت مبارک است که می آورد به هوش
عیسای دست های مبارک! بزن مرا…
تا مُرده ای به زنده شدن مُفتَخَر شود!

اما پسر شدم که تو را آرزو کنم
هی جان به سر شدم که تو را آرزو کنم
اما پسر شدم که تو را آرزو کنم
هی جان به سر شدم که تو را آرزو کنم


در باب اربعین، اشعار فراوانی سروده شده و نوحه های زیادی توسط مداحان خوانده شده است. یکی از این مداحان ملا باسم کربلایی است. وی مداحی ماندگاری را برای زائران اربعین خوانده که برای همه شیعیان عاشق اباعبدالله الحسین، نوایی ماندگار است.


آیا میدانید که این شعرش را یکی از مراجع بزرگ نجف خواب دیدن که حضرت امام حسین علیه السلام این شعر را می خوانند برای زوار اربعین ایشان صبح که از خواب برخواستند همه شعر را به یاد داشته اند و بعداً توسط آقای *باسم کربلایی* مداحی می شود .ترجمه نوحه را در زیر میخوانید

ترجمه این نوحه نیز در ذیل آمده است:

 

تِزورونی اَعاهِدکُم 

به زیارت من میآیید، با شما عهد میبندم

 

تِعِرفونی شَفیعْ اِلکُم 

میدانید که من شفیع شمایم

 

أسامیکُم اَسَجِّلْهِه أسامیکُم 

اسامیتان را ثبت میکنم

 

هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم 

خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید

 

وَ حَگّ چَفِّ الکَفیل و الجود وَ الرّایه

قسم به دستان ابالفضل و کرامت و پرچم او

 

أنا وْ عَبّاسْ وَیّاکُم یَا مَشّایه 

من و عباس با شماییم ای که با پای پیاده به سوی من میآیید

 

یا مَن بِعْتو النُفوسْ و جِئتـو شَرّایه 

ای که جانهایتان را به بهای زیارت من به کف گرفتهاید

 

عَلَیّ واجِبْ اَوافیکُم یَا وَفّـایه 

بر من واجب است تا به شما وفا کنم، ای وفاداران!

 

تواسینی شَعائرْکُم 

عزاداریهایتان به من دلداری میدهد

 

 تْرَوّینی مَدامِعْـکُم 

و اشکهایتان مرا سیراب میکند

 

اَواسیکُم أنَـا وْ جَرْحـی أواسیکُم 

من و زخمهایی که بر تن دارم به شما دلداری میدهیم

 

هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم 

خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید

 

هَلِه یَلْ ما نِسیْتْ و عَلْ وَعِدْ  تِحْـضَـرْ 

خوش آمدید ای که وعدهتان را فراموش نکرده و بر سر موعد حاضر میشوید

 

إجِیْـتْ و لا یْـهَـمَّـکْ لا بَرِدْ لا حَرّ 

آمدید در حالی که نه گرما برایتان مهم بود و نه سرما

▪️

وَ حَـگ دَمْـعِ العَـقیله و طَبرَه الأکبَر

قسم به اشک زینب و فرق شکافته اکبر

 

اَحَضْـرَکْ و ما أعوفَکْ ساعـه المَحْـشَرْ 

در م کنارتان خواهم بود و رهایتان نمیکنم

 

عَلَی المَـوعِـدْ اَجی یَمکُم و لا اَبْـعَـدْ و اعوفْ عَنْـکُم 

در وقت دیدار پیشتان میآیم و دور نمیشوم و رهایتان نمیسازم

 

مُحامیکُم وَ حَگ حِیدَرْ مُحامیکُم 

پشتیبانتان هستم به حقّ حیدر پشتیبانتان هستم

 

هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم 

آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید

 

یَا هَـلْشایِلْ رایه وْ جایْ کاصِدنی

ای آنکه پرچم به دست قصد دیدار مرا کردهاید

 

تِـعْـرُف رایَتَـکْ بی مَن تُذَکِّـرْنی؟ 

میدانی که پرچمت مرا به یاد چه کسی میاندازد؟

 

بِلکطَعو چْفوفه وْ صاحْ اِدْرِکْـنی 

به یاد آن دست بریدهای که فریاد زد: مرا دریاب

 

صِحِتْ وَیلاه یا اخویه وْ ظَهَرْ مِحْنی

و با شنیدن آن صدا، آشکارا فریاد زدم که بیبرادر شدم و اندوهم بر من آشکار شد

 

 کِسَرْ ظَهری سَهَمْ هَجْـرَکْ 

تیر هجرت کمرم را شکست

 

نِفَدْ صَبری بَعَدْ عُمـرَکْ 

بعد از شهادتت صبرم به پایان رسید

 

اُوَصّیکُمْ عَلَی الرّایِه اُوَصّیکُمْ 

سفارش این پرچم را به شما میکنم

 

هَـله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم 

خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید

 

 یَا مَنْ گاصِدْ إلَیَّ و دَمْـعِه تِجْـریـهْ 

ای که با چشمان اشکبار قصد زیارت مرا کرده اید

 

اَعرُفْ حاجِتَکْ مو داعی تِحْـچیـهِ 

حاجتتان را میدانم، نیازی به گفتن نیست

 

وَ حَـگ نَحـْـرِ الرِّضیع اِلـحاجِه اَگضیهِ 

قسم به گلوی شیرخواره، حاجتتان را برآورده میکنم

 

یَا زائرْ عاهَدِتْ کِلْ عِلّه اَشْـفیهِ 

زائران من، عهده کرده ام که هر بیماری را شفا دهم

 

اَخو زینب فَرَحْ بیکُمْ 

برادر زینب به خاطرتان شاد شد

 

هَله وْ مَرحَبْ یُنادیکُم 

خوش آمدید صدایتان میزند

 

یُحَیّیـکُم اَبو الغیـره یْحَیّیـکُم 

مرد غیرتمند به شما درود میگوید

 

هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم 

خوش آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید

 

زینبْ  مَنْ تُشاهِدکُم  تِزورونی 

زینب هنگامی که شما را میبیند که زیارتم میکنید، میگوید:

 

تُنادیکُم لِوَنْ بِالطَّفّ تحضُرونی! 

کاش در جنگ حاضر میشدید

 

ما اَمْـشی یِسْره وْ لا یَسلِبونی 

که مرا به اسیری نمیبردند و مرا غارت نمیکردند

 

و لا بسیاطهم غَدَر یْضرِبونی 

با تازیانه های خیانت نمیزدند

 

تُنادینی: أنَا الجیره وْ صَد عَنّی أبو الغیره 

صدایم میزند که من در بندم و سرور غیرتمندان از دستم رفت

 

اَبَچّیکُم عَلی مْصابه اَبَچّیکُم 

شما را بر این مصیبت میگریانم

 

هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم 

خوش آمدید ای زائران من،خوش آمدید.

===============

 

شهادت ارباب بی کفن ، مولانا حضرت امام حسین ع و باب الحوائج ابوالفضل العباس ع رو به همه دوستداران و شیعیان راهش تسلیت عرض می کنم 

التماس دعا دارم


 

کفار: خدا کیست و در چه سال و تاريخى خدايت به وجود امد ؟ 

امام فرمود:خداوند وجود داشته قبل از بوجود آمدن زمان و تاريخ و هرچيزى كه وجود داشته . 

 

كفار گفتند: 

چه طور ميشود؟ !

هرچيزى كه به وجود آمده يا قبلش چيزى بوده كه از او به وجود آمده ويا تبديل شده!!

امام على (علیه السلام) فرمود : 

قبل از عدد ٣ چه عددى است ؟

گفتند ٢ 

امام پرسيد قبل از عدد ٢ چه عدديست ؟ 

گفتند ١ 

امام پرسيد و قبل از عدد ١ ؟

گفتند هيچ 

 

امام فرمود چطورميشود عدد يك كه بعدش اعداد بسیاری هست قبل نداشته باشد ولی قبل ازخداوند كه خود احد و واحد حقيقى است نميشود چيزى نباشد ؟؟

 

كفار گفتند خدايت كجاست وكدام جهت قرار گرفته؟!!

امام فرمود همه جا حضور دارد 

وبر همه چيز مشرف است .

 

گفتند چطور ممكن است كه همه جا باشى و همه جهت اشراف داشته باشى؟!

امام فرمود : 

اگر شما در مكانى تاريك خوابيده باشيد صبح كه بيدار شويد روشنايي را از كدام طرف و كجا مي بینيد ؟ 

 

كفار گفتند همه جا و از همه طرف!

امام فرمود پس چگونه خدايى كه خود نور سماوات و ارض است نميشود همه جا باشد؟؟

 

كفار گفتند : پس جنس خدا از نور است اما نور از خورشيد است خدايت از چيست !؟

چطور ميشود از چيزى نباشى همه جا هم باشى قدرت هم داشته باشى !؟

 

امام فرمود: خداوند خودش خالق خورشيد و نور است ايا شما قدرت طوفان و باد را نديده ايد؟ باد از چيست كه نه ديده ميشود نه از چيزى است،در حالى كه قدرتمند است؟

خداوند خود خالق باد است. 

 

گفتند :خدايت را برايمان توصيف كن.از چه درست شده ؟

آیا مثل آهن سخت است ؟ 

يا مثل آب روان ؟

ويا از گاز است و مثل دود و بخار است !؟

امام فرمود : 

ايا تا به حال كنار مريضى در حال مرگ بوده ايد و با او حرف زده ايد ؟

گفتند : آرى بوده ايم وحرف زده ايم .

امام فرمود : آيا بعداز مردنش هم بااو حرف زديد ؟ 

گفتند نه چطور حرف بزنيم در حالى كه او مرده ؟! 

 

امام فرمود : فرق بين مردن و زنده بودن چه بود كه قادر به تكلم وحركت نبود؟؟

گفتند :روح،روح از بدنش خارج شد.

امام فرمود شما آنجا بوديد و ميگوييد كه روح از بدنش خارج شد و مُرد.

 

حال آن روح را كه جلو چشم شما خارج شده برايم توصيف كنيد از چه جنس و چگونه بود !؟ 

همه سكوت كردند .

 

امام على (علیه السلام) فرمود: شماکه قدرت توصيف روحى كه جلو چشمتان از بدن مخلوق خدا بيرون آمده را نداريد؛ چطور قادر به فهم و درك ذات أقدس احديت و خداى خالق روح هستيد؟!!                                

ﺑﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﻧﻈﺮﯼ


حرف دل سلام گاهی اوقات از خودم می پرسم فایده این همه روایت و حدیث خوندن چیه؟ چرا در این همه منبر و وعظ شرکت می کنیم و هر ساله هم همون مطالب برامون تکرار میشه؟!! و چرا خوندن قران در مردم تاثیر نداره و یا اینکه چرا قران کریم یک مطلب رو چندین بار تکرار می کنه اونم در سوره های مختلف! تا اینکه به این نتیجه رسیدم : باید برای انسان ها تکرار بشه چون همه در یک سطح نیستند یک سری با گفتن مطلبی اونم اولین بار ، فوری تو دل و جانشون رسوخ میکنه و عمل می کنن و یک سری هم
نبی مکرم اسلام (ص) می‌فرمایند: با خویشان خود دوستی کنید ولی با ایشان همسایه نشوید که دشمنی می‌آورد. (همسایگی با خویشان هم رقابت، هم حسادت و کنجکاوی و هم توقعات زیاد می‌آورد.) از کینه‌هایی که نزدیکی ست و همسایگی با فامیل و خویشان بوجود می‌آورد، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: 1) چون منزل‌ها در دید و رصد یکدیگر است، باعث نوعی رقابت و چشم هم‌چشمی در مال دنیا شده و بدنبال آن میان آنان حسادت ایجاد می‌شود.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها